جایگاه اعتراض در جامعه و حکمرانی

در این جلسه از دوره جامعه و حکمرانی به مسئله اعتراض می‌پردازیم. حق اعتراض براساس دیدگاه  اسلامی و شیعی، باید بر اساس رابطه حق و تکلیف متقابل بین حکومت و جامعه فهم ‌شود، در واقع یک رابطه دو طرفه است. قبل از اینکه وارد مسئله اعتراض از نگاه شیعه بشویم بهتر است یک سری از نکات را به عنوان مقدمه‌ی بحث درنظر بگیریم از جمله این نکته که نوع نگرش ما به حاکمیت و منشأ مشروعیتش در فهم ما نسبت به مقوله اعتراض تعیین کننده است. برای مثال اگر شما معتقد باشید حاکمیت متعلق به خداوند است نگاهی متفاوت از گروهی خواهید داشت که حکومت را متعلق به مردم می‌دانند در نتیجه نوع نگرش ما نسبت به مسئله حاکمیت، بنیان حق اعتراض را مشخص می‌کند. نکته دوم مشکک بودن مفهوم اعتراض است . یعنی طیف مختلفی را شامل می‌شود از نقد و  نفی و نارضایتی تا مقابله و حرب و محاربه همه این ها شمولی از مسئله اعتراض است و ما به این خط، سیر اعتراض می‌گوییم که طبعا هرنقطه از این طیف وضعیت حکمی متفاوتی دارد.

اعتراض در جوامع غربی

ابتدا رویکرد غربی نسبت به مسئله اعتراض را بررسی کنیم. در دوران مدرن گفته شد حاکمیت ناشی از مردم است. اندیشمندانی مانند وبر معتقد بود مردم اختیارا تصمیم گرفته بخشی از آزادی خود را به نهادی بنام دولت اهدا کنند و آن دولت حق استفاده از زور مشروع  که ما به آن قوه قهریه می گوییم را دارد. در دایره وظایفی که برای دولت تعریف می شود درخصوص امنیت و رفاه، بین همه جوامع توافق نظر وجود دارد که جزو وظیفه دولت محسوب می‌شود اما در سایر موارد نظیر سلامت، آموزش و… اختلافاتی وجود دارد . عده ای مانند جوامع سوسیالیستی معتقدند تمامی این حوزه‌ها وظیفه دولت است و جوامع دیگری نیز  تامین امنیت و رفاه را نهایت صلاحیت دولت می‌دانند. حال شهروندی را در هر یک از این جوامع  درنظر بگیرید که از خود می‌پرسد که آیا دولت توانسته در زمینه‌هایی که جزو وظایفش بوده تغییر مثبتی ایجاد کند یا خیر؟! اگر نتوانسته، خودش باید تغییر کند. تغییر دوشکل دارد یا  مانند انتخابات در ساختار است و یا در نقطه مقابل، برساختار است: یعنی روش‌های موجود پاسخگو نیست و  امکان فراهم شدن اهداف با پیگیری های در ساختار وجود ندارد پس روی به اعتراض می آورم  این اعتراض یا به جهت تعییر روند دولت است و یا در جهت تغییر خود دولت. نکته‌ای که وجود دارد این است که اعتراض یک فرآیند است و هر فرآیند انسانی قابل دستکاری است. تفکر غربی برای کنترل اعتراض وارد مسئله حزب شد، حزب در واقع یک چاره اندیشی بود برای کنترل خشونت در توالی دولت‌ها که بسیار هزینه ساز بود. به این شکل که  به جای اینکه با دعوا و جنگ قدرت را تغییر دهیم، رای‌گیری‌هایی در نظر بگیریم تا بر اساس آن قدرت تقسیم شده تا تغییرات مدنظر مردم حاصل شود. اما آیا دموکراسی قابلیت دستکاری ندارد؟! بازاریابی سیاسی اتفاق نمی افتد؟! اتفاقا  قابلیت مهندسی دارد و مدیریت می شود . این روایت براساس جامعه غربی بود اما در عمل این فرآیند به ظاهر زیبا مورد سو استفاده قرار می‌گیرد، برای مثال در آمریکا شصت حزب وجود دارد اما روند و ساختار به شکلی است که نهایتا دو حزب امکان حضور و بروز دارند  یا مثلا در فرانسه  به عنوان مهد دموکراسی مسائلی وجود دارد  که نشان دهنده ایراد ساختاری است .

قاعده و مبانی حق اعتراض در اندیشه سیاسی غرب مبتنی بر مابه ازاست: افزایش امنیت، رفاه و مواردی از این دست مابه ازای اعتراض‌شان قرار می‌گیرد، در جامعه غربی اگر اعتراض می‌کنی و ثمره‌ی آن کاهش امنیت و اختلال در زندگی اجتماعی است یعنی اعتراضت دارای اشکال در شکل و زمان است، ما به ازای اعتراض باید مشخص باشد  ما به ازای فرهنگ اعتراض در جامعه ما مشخص نیست. ما اگر به عنوان کنشگر معتقد به اعتراض هستیم باید بدانیم ما به ازای آن چیست و اگر ما به ازای منفی داشته باشد نشان می‌دهد که نحوه و زمان اعتراض دارای ایراد بوده است.

در تحلیل واکنش دولت‌ها به مسئله اعتراض باید به تفاوت دولت و نظام سیاسی توجه کرد. معمولا اعتراض به دولت‌ها سرکوب نمی‌شود اما اگر اعتراضات به نظام سیاسی باشد آن وقت است که سرکوب صورت می‌گیرد و این یکی از دلایلی است که اعتراضات در ایران دچار انحراف می‌شود. مثلا در فرانسه این همه اعتراض صورت می‌گیرد اما این اعتراضات به دولت است نه به ساختار سیاسی. اگر ساختار ایراد داشته باشد در دل نظام سیاسی امکانی برای ایجاد تغییر در آن ساختار وجود دارد اما اگر ساختار آنقدر ضعیف است که امکان تغییر سیستماتیک در خود را ندارد آن وقت بحث تعییر  اساسی شکل می‌گیرد .

اعتراض در اندیشه اسلامی

حال برویم سراغ اندیشه سیاسی اسلام در رابطه با حق اعتراض، سه دیدگاه وجود دارد مبتنی بر این که مشروعیت حکومت را در چه بدانیم: دیدگاه اول مشروعیت حکومت را حق خداوند می داند ( الله هو الولی). حکومت ازآن حداست و و مردم در آن هیچ نقشی ندارند، پس اینجا نسبت به دیدگاهی که حاکمیت را حق مردم می‌دانست فاصله گرفته‌ایم. مدل افراطی در این نگاه طالبان است. نگاه دوم حاکمیت را دو بعدی می‌بیند که این دیدگاه در عصر غیبت در اندیشه فقهای شیعه پررنگ است. در این  دیدگاه حاکمیت ازآن خداوند است اما عینیت بخشی به آن از سوی مردم صورت می‌گیرد البته عبارت‌های متفاوتی برای بیان این دیدگاه استفاده شده برای مثال مرحوم آیت‌الله مصباح اینطور بیان می‌کنند که مشروعیت ازآن خداست و مقبولیت ازآن مردم.  شهید صدردر رابطه با عصر غیبت می‌گویند که  صدای خداوند از حلقوم مردم شنیده می‌شود یا مثلا در اندیشه شهید بهشتی که متاثر از اندیشه شهید صدر است  اینطور اشاره شده که اراده خداوند به ید مردم عملیاتی می‌شود و اراده مردم در امتداد اراده خداوند شکل می‌گیرد. در همین رابطه منابع فقهی از مفهومی به اسم بسط ید استفاده می‌کنند. بسط ید یعنی چه؟! امیرالمومنین(ع) در خطبه شقشقیه می‌فرمایند که “اگر حضور حاضر و وجود ناصر نبود” و خداوند هم از علما عهد نمی‌گرفت که نسبت به بی‌عدالتی سکوت نکنند، من این حکومت را نمی‌پذیرفتم . یعنی مردم هستند که به امام جامعه، قدرت و بسط ید می‌دهند، همانطور که مردم این بسط ید را به امیر المومنین(ع) دادند و به امام حسن(ع) ندادند. اینجا نگاهی دو بعدی مطرح می‌کند که حکومت ازآن خداوند است اما مردم عینیت بخش این مسئله هستند . این رویکرد در اندیشه حضرت آقا هم هست. ایشون می‌فرمایند که مردم تعیین‌کننده و  کارگزار اندیشه سیاسی هستند. نظر سوم مشابه نظر غربی‌ها‌ست که می‌گوید همه چیز مبتنی بر رای مردم است . نظری که برخی جریان‌های سیاسی داخل ایران هم پیرو آن هستند اما این که بگوییم همه چیز براساس رای و نظر مردم باشد، در ظاهر زیباست اما در مشروعیت حکومت دچار تناقض می‌شود، چرا که اگر شما اصل را خواست مردم در نظر بگیرید، مبنای حکومت دینی دچار تناقض می‌شود  چرا که در مواردی ممکن است خواست گروهی از مردم خلاف قوانین الهی باشد.

اعتراض حق یا تکلیف مردم؟!

حق اعتراض در هرکدام از این سه روایت متفاوت است. در نگاه اول جامعه حق اعتراض علیه حکومت را ندارد چراکه اراده خدا بالاتر از تمامی اراده هاست، در شکل سوم، تمام و کمال اعتراض را به رسمیت می‌شناسد و حکومت باید تابع اراده مردم باشد، اما بر اساس رویکرد دوم که رویکرد مورد بجث ماست و به نظر می‌رسد رویکرد اکثر علمای شیعه هم هست  اینگونه است که  حق اعتراض در جامعه مسلمین ناظر به نظام حق و تکلیف است . یعنی مردم حق اعتراض دارند. ما درسیره پیامبر(ص) و امیرالمومنین(ع) هم داریم. بابی هم در روایات داریم تحت عنوان “النصیحه لائمته المسلمین”. نصیحت به معنای انتقاد همراه با خیرخواهی و دلسوزی است . امیرالمومنین(ع) در خطبه 34 می‌فرمایند: (( ای مردم،همانا من به گردن شما حقی دارم و شما نیز بر من حقی دارید و اما حق شما بر من این است که شما را نصیحت و راهنمایی کنم و درآمد های بیت‌المال را به شایستگی بین شما تقسیم کنم و شما را آموزش دهم تا نادان نمانید و تربیت کنم تا یاد بگیرید، و اما حق من بر شما این است که شما به بیعت خود وفا کنید و مرا در پنهان و آشکار نصیحت و یاری کنید و هنگامی که شما را خواندم، اجابت کنید و هنگامی که فرمان دادم، اطاعت نمایید.)) همان طور که اشاره شد، حق اعتراض به عنوان امر به معروف و نهی از منکر در جامعه اسلامی پذیرفته شده است حتی تکلیف مسلمانان است اما به شرط آن که حریم حاکم اسلامی حفظ بشود.

آنجه خواندید برشی از دوره جامعه و حکمرانی با تدریس دکتر سید جواد حسینی بود.

مقالات مرتبط

سینما کلید پیشرفت

سینما رسانه است و رسانه مدیریت می‌شود! کم نیستند افرادی که معتقدند چه کسی گفته سینما وظیفه دارد فراتر از یک کالای مصرفی باشد، فراتر…

دلیل بازگشت وجه